مقدمه
ماه ثور درافغانستان یاد آور خاطرات تلخ وشیرینی است که هیچ فرد افغانستانی نمی تواند آن را فراموش کند. چون در 7 ثور 1357 کودتای صورت گرفت که سر آغاز ناآرامی ودرگیری های گردید که بیش از بیست سال طول کشید وباعث تجاوز ابرقدرت آن دوران یعنی اتحاد جماهیر شوروی به افغانستان گردید همچنین این کودتا سبب شد که این کشور درباتلاق جنگهای خانمان سوز داخلی گرفتار شود ودر پی این کودتای نامیمون وعواقب دردناک آن افغانستان، تمام دار وندار خودرا از دست داده ومردم مظلوم آن زجرهای بی شماری را متحمل شوند. کودتای 7ثور خسارات جبران ناپذیری را در عرصه های مختلف سیاسی ، فرهنگی ، اقتصادی ، انسانی و... برای مردم افغانستان در پی داشت که به هیچ وقت قابل جبران نیست وافغانستان را صدهاسال از قافله پیشرفت وتمدن دور ساخت و همه هستی مردم آنرا بر باد داد.
در مقاله پیشرو می خواهیم این کودتا را که در ماه ثور رخداده وسر منشا تحولات ومشکلات ویرانگر وخانمانسوز برای افغانستان گردید را , مورد بحث وبررسی قرار دهیم.
عوامل کودتای 7 ثور
وقتی که تاریخ افغانستان را مورد بررسی قرار می دهیم به این واقعیت پی می بریم که نظامهای سیاسی این کشور همواره با کودتا وجنگهای خونین بر سر کار آمدند وبه همین صورت نیز سقوط کرده اند واین سنت در طول تاریخ وجود داشته وحکومت های این کشور در هیچ مقطع از تاریخ آن با خواست ملت نه برسر کار آمده اند ونه با خواست مردم کنار رفته اند فقط چیزی که همواره بار آن را مردم کشیده , زیانهای است که از دست بدست شدن حکومت ها نصیب شان گردیده وبس!
در7 ثور سال 1357 نیز كودتاي نظامي دیگری توسط اتحاد خلق و پرچم بر عليه دولت جمهوري محمد داود صورت گرفت كه باعث سقوط آن دولت و بر سر كار آمدن رژيم کمونیستی با عنوان جمهوري دموكراتيك خلق در افغانستان گرديد.
برای اینکه با عوامل این کودتا آشنا شویم , بهتر است كه ابتدا دو حزب خلق و پرچم را بشناسيم تا با شناخت کاملتر این کودتا را مورد تجزیه وتحلیل قرار دهیم.
حزب دموكراتيك خلق افغانستان (PDPA) در ژانويه 1965 به طور غير رسمي با اهداف به وجود آوردن يك جامعه سوسياليستي بر پايه افكار ماركسيسم، لينينسم بنيان گذاري شد مؤسيس اصلي اين حزب نور محمد تركي، ببرك كارمل، حفيظ الله امين، سلطان علي كشتمند و... بودند پس از تشكيل حزب، تركي به عنوان دبير كل آن انتخاب گرديد و كارمل به سمت نايب دبير كل انتخاب گرديد.
بعد از مدتي حزب دموكراتيك خلق افغانستان دچار انشعاب شد و به دو جناح خلق و پرچم منشعب گشت.
اين حزب در سال 1967 دچار انشعاب گرديد و به دو شاخه حزب خلق و حزب پرچم تقسيم گرديد رهبري حزب خلق تركي ماند و ببرك كارمل رهبر حزب پرچم گرديد....
دو جناح خلق و پرچم به رغم مجادلات و كشمكشهاي بسيار تحت فشارها و در خواستهاي اتحاد جماهير شوري متحد گرديدند... اتحاد خلق و پرچم در جولاي 1977 منجر به كودتاي هفت ثور 27 آوريل 1978 گرديد.
وقتی که به پیامدهای کودتای 7 ثور نگاه دقیق بیفکنیم، به این واقعیت دست می یابیم که عوامل کودتا یعنی خلقی ها وپرچمی ها با به راه انداختن این کودتا بزرگترین خیانت تاریخی را مرتکب شدند که به هیچ وجه قابل بخشش نیست وباید رهبران خلق وپرجم تمام کسانی که با آنها همکاری وهمگامی دشتند، محاکمه شده وبه شدیدترین مجازات ممکن محکوم می شدند ولی با کمال تاسف چنین کاری صورت نگرفت هرچند با رفتار وحشیانه ای که داشتند همچون گرگها همدیگر را دریدند ونابود شدند.
رهبري كودتا به عهده نور محمد تركي و معاونش ببرك كارمل و دستيار نزديك تركي، حفيظ الله امين بود كه كودتا بيست و چهار ساعت طول كشيد. در اوائل كار با مقاوت جدي مواجه نشد؛ زيرا داود خان تقريباً تنها مانده و اغلب ياران با نفوذ خود را از دست داده بود ....
حدود سي نفر از اعضاي خانواده داود در مقابل چشمانش تير باران شد همچنين اعضاي ارشد حكومت و سپس خود داود همگي كشته شدند.
در 7 ثور 1357 كودتای رخ داد كه رهبری آن را کمونیستهايی بر عهده داشتند که روز گاری , از حامیان محمد داود بودند ولی اینک او ویارا نش را با فجیع ترین وجه به قتل رسانده وحکومت کمونیستی را در یک کشور اسلامی برسر کار آوردند وبا وابستگی که به کاخ کرملین داشتند , زمينه را براي فرو غلتيدن كشور در كام ابر قدرت شرق آن زمان یعنی اتحاد شوروي سابق , فراهم ساخت.
پیامدهای کودتای 7 ثور
کودتی 7 ثور پیامدهای درد ناکی را برای افغانستان بدنبال داشت . این پیامدها تاثیرات ناگواری را برای مردم مظلوم این کشور در پی داشته که به مهمترین آن اشاره می کنیم:
1- تجاوز شوروی
حزب خلق و پرچم خيانت بزرگي را در حق مردم افغانستان مرتكب شدند چون كشور را به اتحاد جماهير شوري تقديم كردند و زمينه تجاوز آنان را فراهم كردند. با همکاری کمونیستها بود که « اتحاد جماهير شوروي در 27 دسامبر 1979 در افغانستان مداخله نظامي كرد وبه مدت ده سال این کشور را اشغال نمود ودر این مدت جنایتهای بی شماری را در حق مردم افغانستان مرتکب شده و ویرانگریهای زیادی را برای این سرزمین به یاد گار گذاشتند.
اشغال افغانستان توسط شوروي سابق كه اين همه خسارت به بارآورد با همكاري نوكران داخلي آن صورت گرفت و جمهوري دموكراتيك افغانستان در اين فرايند نقش اساسي داشته است
مداخله نظامي ارتش شوري به افغانستان بي مقدمه نبوده بلكه قبل از لشكر كشي بطور خزنده سياستهايي كه از جانب زمامداران وقت افغانستان اتخاذ ميشد زمينه ساز اين تجاوز عريان بوده بخصوص از زمان كودتاي سردار محمد داود خان (26 سرطان 1352) به بعد كودتاي هفتم ثور1357 حزب دموكراتيك خلق، عليه محمد داود خان و تصفيههاي درون گروهي از جمله كشته شدن نور محمد تركي توسط حفيظ الله امين و بالاخره كشته شدن امين توسط شورويها و روابط بسيار نزديك رژيمهاي ياد شده با اتحاد شوروي، همه، قدمهاي براي زمينه سازي تجاوز بود.
كودتاي كمونيستي و بدنبال آن اشغال افغانستان توسط شوروی ، پیامدهای ناگواری را برای مردم این سامان در پی داشت و این كشور را با چالشي روبرو ساخت ، كه باعث دو دهه جنگ و درگيري ويرانگر گرديدو در این مدت تمام هستی کشور را نابود ساخت ودر عرصه های مختلف خسارات جبران ناپذیری را بر جای گذاشت ، اقتصاد كشور را نابود کرد ، از نظر انساني نیز ضربات مهلكي بر جامعه زخم خورده افغانستان وارد ساخت و صدها خسارات ديگر.
2- خسارات مالی وجانی
در طول سالهاي اشغال افغانستان توسط اتحاد جماهير شوروي خسارتهاي بي شماري بر كشور و مردم افغانستان وارد شد که يك و نيم ميليون شهيد، پنج ميليون آواره، صد ها هزار معلول ، صدها هزار زن بیوه وکودکان یتیم وبی سرپرست و نابودي زیر ساختهای اقتصادی کشور از پیامدهای این اشغال بود.
هیات دلسوختگان امیرالمومنین(ع)-رفسنجان